مخفف پگاه خیز، آنکه بامداد زود از خواب برخیزد. سحرخیز. بکر. بکر: ز نخجیر و از می بپرهیز باش بشب دیر خسب و پگه خیز باش. اسدی (گرشاسب نامه نسخۀ خطی مؤلف ص 267)
مخفف پگاه خیز، آنکه بامداد زود از خواب برخیزد. سحرخیز. بَکِرِ. بَکُرُ: ز نخجیر و از می بپرهیز باش بشب دیر خسب و پگه خیز باش. اسدی (گرشاسب نامه نسخۀ خطی مؤلف ص 267)
مخفف پگاه خیزی. سحرخیزی. بکور: چون غراب اندر پگه خیزی علم بیرون زنیم سوی طاوسان بستانی هزار آوا و من. اثیر اخسیکتی. بخت بیدارت خراسان سحرگه خیز را ازپگه خیزی که هست از چشم صبح انداخته. انوری. آنکه چون صبح از پگه خیزی در دل از مهر حق چراغ افروخت. ابن یمین (از فرهنگ شعوری)
مخفف پگاه خیزی. سحرخیزی. بُکور: چون غراب اندر پگه خیزی علم بیرون زنیم سوی طاوسان بستانی هزار آوا و من. اثیر اخسیکتی. بخت بیدارت خراسان سحرگه خیز را ازپگه خیزی که هست از چشم صبح انداخته. انوری. آنکه چون صبح از پگه خیزی در دل از مهر حق چراغ افروخت. ابن یمین (از فرهنگ شعوری)